تنهاترین تنها
تنهاترین تنها
دلم گرفته آسمون

 

 

کاش می گفتی چیست  آنچه از چشم تو تا عمق  وجودم
جاریست


چگونه باور کنم نبودنت را، ندیدنت را؟

مگر می توان بود و ندید؟

مگر می توان گذاشت و گذشت؟

مگر می توان احساس را در دل خشکا ند؛  سوزاند؟

چه بی صدا رفتی

چه بی امید رها کردی دل
را، آرزو را، حرف را


از بلبلک های باغ سراغت
را گرفتم


خبری نداشتند

و خندیدند به حال زار
من


که چگونه از نیامدنت، نپرسیدنت و خبر ندادنت، گرفته و نا
توانم


آری آنها نیز نفهمیدند که بی تو چگونه سرکنم زندگی


.....................................................

 


دلم گرفته است...
و تو بسان گذشته نمی
شوی مرهم!
چقدر تنهایم...
و من نبودن تو را، کنار این همیشه بی قرار، نمی کنم
باور...
چقدر دلتنگم...
چه سخت می شود بدون تو نفس،
چه تلخ می شود بدون تو
حیات!
و من بدون تو، چگونه باز بمانم؟! چگونه زنده بمانم؟!
...
همیشه دردم
را، به تو که می گفتم
دلم سبک می شد؛
تو نیستی اکنون و من چه تنهایم! و من چه
سنگینم...
...
خیال خامی بود گمان برگشتت
و قلب کوچک من
چه عاجزانه طلب
می کند دوباره تور را...
...
چقدر بی تابم...
و تو دگر هرگز، به قلب بی
تابم، نظر نخواهی کرد!
چقدر غمناک است...
چه قصه ی تلخیست نبودنت با من!
و
قصه نه! غصه...!
و شاید این غصه همیشگی باشد!
...
بدون تو شبی سحر
کردن
و صبح شب کردن
چقدر دشوار است...
چقدر دشوار است بدون تو ماندن!
و
من نمی دانم
چگونه سر کنم این عمر بدون چشمانت؟!؟!؟

 

......................................................................

 

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد

مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد

تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند

سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد

شعله ها بی تو ، ز بی رنگی دریا گفتند

موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد

گم شدم در قدم دوری چشمان بهار

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهسه شنبه 26 شهريور 1392برچسب:به یاد عشقم کوروش ( روحش شاد), توسط فاطمه
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.